نقاشی شهر یا منظر عمومی

نوشته شده توسط:میثم مطلق | ۲ دیدگاه

دیوارهایی که برای زیباتر شدن نقاشی می شوند

 

با نگاه عینی به آنچه امروزه به عنوان نقاشی دیواری در سطح شهر تهران و گاه بعضی شهرهای دیگر مطرح است می توان مجموعه آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد؛ دو گروهی که به رغم داشتن تفاوت های آشکار در بسیاری زمینه ها با یکدیگر مسائلی مشترک دارند که از مهم ترین آنها پیش بینی نشده بودن است. این دو گروه یکی دیوارهای کنار اتوبان ها است و دیگری سایر سطوح و دیوارهای بلااستفاده موجود در محدوده شهر.

دیواره های اطراف اتوبان ها با آنکه در حال گسترش هستند و غالب آنها جدیداً به وجود آمده اند ولی صرفاً برای مسائل فنی ساخته شده و کمتر از دید منظر عمومی مورد توجه سازندگان قرار گرفته اند. در نتیجه پس از اتمام کار سطوح بزرگ و بعضاً غول پیکری بر جای مانده اند که گاه چندین کیلومتر رهگذران را دربرمی گیرد و به نظر می آید که خود سازندگان نیز درمی مانند که با این سطوح سرد سیمانی چه بکنند. لذا روش آزمون و خطا را در پیش می گیرند و همان طور که در آن یادداشت نوشته شده بود گاهی تا مرز کاشی کاری یا نورپردازی های به دور از لذت بصری پیش می روند و به نظر می رسد هنوز نتوانسته اند به یک انسجام تصمیم گیری و عملی در این خصوص برسند.

دسته دیگر دیوارهایی هستند که چون مهمانان ناخوانده در گوشه و کنار شهر همچون سالک هایی روی گونه شهر نشسته اند، آن هم صورتی که خود از ناهماهنگی رنج می برد. اگرچه باید منصفانه گفت در سال های اخیر مسوولان شهر سعی در ایجاد نگاه نو و جدید به پدیده یی به اسم شهر کرده اند و در عمل نیز پا پیش گذاشته اند و پذیرفته اند که برای منظر عمومی هم مثل سایر امور شهری باید هزینه کرد ولی واقعیت این است که بخش مهمی از این ناهماهنگی ها از اختیار آنان خارج است؛ هم به دلیل واقعیت های عینی شهر و هم حضور بعضی مسوولان غیرمتخصص.

لازم است اتوبانی از جایی به جای دیگری وصل شود. اگر در مسیرش ساختمان هایی باشند در پایان کار اکثراً سطوحی به وجود می آیند که نه پیش بینی شده بودند، نه زیبایند و نه هیچ گونه هماهنگی با محیط اطراف خود دارند و تنها کاربردش حفاظت از ساختمان مربوطه است. زمین بی صاحبی در جایی باید تبدیل به پارک شود. قبلاً قرار بوده آنجا ساختمانی سربرآرد ولی حالا می خواهد تبدیل به فضای سبزی برای محله شود. خب طبیعی است که در اطرافش مقداری دیوار قرار دارد که قاعدتاً باید به وسیله ساختمان پوشیده می شده، اما نه فرم دلخواه و حساب شده یی دارد و نه قابل استفاده است و با فضای اطراف خود نیز هیچ گونه هماهنگی ندارد...

از آنجایی که کم کم مقدار این سطح ها یا مهمان های ناخوانده در سطح شهر زیاد می شد و زحمات مسوولان شهری را برای دگرگونی چهره شهر تهدید می کرد به فکر چاره و رفع این سالک ها از روی گونه شهر افتادند.

پیشنهاد عده یی از همکاران که دستی در کشیدن نقاشی های بزرگ و نقش برجسته داشتند برای رفع این نقیصه و ایجاد فضای زیباتر و پرورش ذوق زیباشناسی شهروندان کشیدن نقاشی یا ساختن نقش برجسته هایی بر روی آنها بود. شکی نیست این پیشنهاد توانست راهی را باز کند که امروزه به عنوان نقاشی شهری در فرهنگ ما جا باز کرده است ضمن اینکه تا حدود زیادی توانست آن سردی دیوارهای سیمانی را برطرف کند و هزینه زیادی هم به شهرداری ها تحمیل نکرد. پس روش آزمون و خطا انتخاب شد و تک و توک کار شروع شد و باید قبول کرد که به دلیل کم تجربگی زحمات زیادی هم برای آن آثار کشیده شد.

در ابتدا بعضی از به وجودآورندگان آنها دیوارها را بوم نقاشی فرض کردند و بدون توجه به واقعیت های فضای آزاد و بیرونی و در نظر گرفتن موضوع منظر عمومی آثاری خلق کردند که بیشتر برای داخل آتلیه ها مناسب بود تا جایی که مردم هر روز باید با هزار فکر و خیال به سرعت و گاه آهسته از مقابل آن بگذرند یا زیر آن لختی بیاسایند تا به بقیه امور روزانه خود برسند. همه می دانیم گرفتاری های شهر و شتاب مخلوط با آن فرصتی برای ایستادن و تفکر و تمرکز کردن روی معانی نهفته در پس آن نقوش را برای شهرنشینان فراهم نمی آورد. پس از طی این مرحله و به وجود آمدن اداره نقاشی دیواری در سازمان زیباسازی بحث چگونه بودن این آثار بیشتر مطرح شد.

به گمان من موضوع قدری ریشه دارتر، فراگیرتر و اساسی تر از این حرف ها است. آنچه باید مورد بحث واقع شود تا تکلیف چگونگی این آثار روشن شود موضوع «منظر عمومی» است و تعریف تفاوت آن با حق خصوصی در شهر بزرگ.

انسان شهرنشین به میزان گستردگی و بزرگی شهر برای اینکه بتواند در کنار دیگر شهروندان زندگی کند و با آنان به تعامل سازنده برسد و از تنش های قابل پیشگیری بکاهد، باید از بسیاری حقوق شخصی (در محیط های کوچک تر) خود به نفع عموم چشم پوشی کند و به قوانین جمعی گردن نهد. یکی از این موارد بحث منظر عمومی است چرا که همه می دانیم زندگی در مکان های کوچک تر مثل روستا یا شهرهای کوچک با سنت ها و امکانات و عادت ها بسیاری از مشکلات عمومی را حل کرده و می کند ولی در شهر بزرگ از آنجا که زنجیر سنت سست می شود در نتیجه قوانین عمومی باید به جبران آن برخیزد تا هدف یک زندگی سالم که کسب آرامش است حاصل آید. بر فرض در شهر بزرگ شما به صرف داشتن یک منزل نمی توانید با پیاده رو مقابل آن هر کاری که بخواهید بکنید یا هر کجای آن که دوست داشته باشید درخت بکارید چرا که بیرون از چهاردیواری شما مکانی است عمومی و از قوانین خاص خود پیروی می کند. حتی اگر در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کنید نمی توانید با راهرو آن هرطور که میل تان است رفتار کنید زیرا امکانات عمومی است که بین شما و دیگر همسایگان تان مشترک است.

در کشورهایی که موضوع شهرنشینی ریشه دیرینه دارد کسی نمی تواند حتی نمای بیرونی محل سکونت یا کارش را به طور دلخواه به هر شکلی که می خواهد درآورد یا تغییر دهد زیرا ممکن است به منظر عمومی لطمه وارد کند. من خود شاهد بودم یکی از شهروندان یک شهر اروپایی برای نصب یک تابلوی کوچک بالای مغازه اش با چه مشکلاتی روبه رو بود و بالاخره به شیوه ایرانی مشکل خود را شبانه حل کرد. در حقیقت در آن شهرها به این درک رسیده اند که برای زندگی در محیطی هماهنگ و هارمونیک که هم نیازهای عینی روزمره شان برآورده شود و هم حس زیباشناسی و ماندگاری شان لطمه نبیند باید به نفع جمع از حقوق فردی بگذرند و اصلاً در ذهن شان خود را در این خصوص صاحب حقی نمی دانند و به عکس استدلال ما براساس ضرب المثل «چهاردیواری اختیاری» با آن همه احترامی که به زندگی خصوصی یکدیگر می گذارند ولی در بخش عمومی خود را تابع قوانین جمع می دانند و در حقیقت شهر را به دیده یک کل به هم بافته می بینند و حساسیت نسبت به منظر عمومی را امری پذیرفته شده می دانند. به همین جهت حس ماندگاری و امنیت آن مکان ها حتی برای مسافران نیز پس از مدتی قابل لمس است. حال بیاییم به تهران خودمان.

هر کسی زمینی دارد و ساختمانی در آن بنا می کند به نسبت بر (عرض ساختمان) و ارتفاع صاحب منظر عمومی شهر نیز می شود و این حق را دارد که با هر میزان تخصص، ذوق و سلیقه به هر شکلی که دوست دارد نمای عمومی آن را شکل دهد و بیاراید در نتیجه شما حتی در یک کوچه ولو نوساز دو ساختمان هم شکل یا در هماهنگی با هم نمی توانید پیدا کنید و بیابید. من می توانم با ۱۰ متر بر ساختمان خودم، بیشترین لطمه را به نمای ساختمان های اطراف خودم که ممکن است میلیون ها تومان خرج آنها شده باشد بزنم و هیچ کس هم جلودارم در غارت این منظر عمومی نیست. به همین دلیل معماری تهران سمبل خوبی است بر فرهنگ ذهنی ما به عنوان شهروند و مسوول شهری. کافی است سری به قسمت های نوساز شهر تهران بزنید و نگاهی به نماهای ساختمان های تازه ساخته شده آن مناطق بیندازید و سعی کنید در ذهنتان فضایی هماهنگ، حساب شده و هارمونیک را با آن ایده های عجیب و غریب و منظرهای هر کی هر کی مقایسه کنید آن وقت می بینیم با این همه صرف هزینه برای نمای هر یک از ساختمان ها چگونه کمترین بهره را از جهت زیباشناسی برده ایم.

بگذاریم قدری هنری به موضوع نگاه کنیم و از تخیل هنرمندانه کمک بگیریم؛ انسان هایی را در ذهن تجسم کنیم که بیشترین ساعات مفید خود را (از بدو تولد تا آخر عمر خود) در یک نمایشگاه مجسمه و حجم می گذرانند و گاهی داخل آنها می شوند و با بعضی از آنها منافع مشترک دائمی یا موقت دارند. حال تا چه حد شکل، فرم، اندازه، رنگ، بافت و متریال این حجم ها می تواند روی فکر، ذهن، شخصیت، دید، انتخاب و آرامش آنها تاثیر گذارد،؟

هرکس که با عوالم تجسمی آشنا باشد، می داند تاثیر مثبت یا منفی این عناصر بر آن افراد تا چه حد تعیین کننده و قوی است. این وضعیت انسان است در شهری که زندگی می کند.

برگردیم به موضوع نقاشی شهری. خب در شهری که تا این اندازه از نظر بصری ناهماهنگی و عدم هارمونی وجود دارد برای کسی که می خواهد روی یک سطح ناهماهنگ تر و پیش بینی نشده تر از موارد گفته شده اثری خلق کند که هارمونی فرمی و موضوع با فضای فکری و محیطی خود داشته باشد، معلوم است که کار تا چه اندازه سخت و غیرممکن می نماید و به آن اضافه کنیم محدودیت های بودجه یا دیگر موارد را. به خاطر آوریم بیشتر ساکنان شهری چون تهران از مکان های کوچک تر برای اولین بار (نه مرحله یی) به کلانشهر آمده اند و راضی کردن این سلایق کاری مشکل است.

     
   
 
 

 

 

 

 
      علی فرامرزی  
 
 

 

      روزنامه اعتماد ( www.etemaad.com )  
 
 

 

  • vadastohr.blog.fc2.com

    vadastohr.blog.fc2.com

    • ۱۳۹۶/۰۵/۰۷ - ۲۱:۰۰:۰۴

    Hey this is somewhat of off topic but I was wanting to know if blogs use WYSIWYG editors
    or if you have to manually code with HTML. I'm starting a blog soon but
    have no coding know-how so I wanted to get advice from someone with
    experience. Any help would be enormously appreciated!

  • Shay

    Shay

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۴ - ۲۱:۱۰:۲۰

    It's an amazing piece of writing in favor of all the web users; they will
    obtain benefit from it I am sure.