شهروند کیست؟

نوشته شده توسط:میثم مطلق | ۰ دیدگاه

گاهي به انديشه سياسي روسو

گاهي به انديشه سياسي روسو
شهروند کيست؟
در انديشه روسو، حرکت انسان از وضع طبيعي به سمت جامعه ، چيزي بيش از يک قرارداد اجتماعي است و نوعي ارتقا و تعالي انسان است. 
طبق نظر روسو، وقتي قرارداد مي بنديم ، هم ماهيت ما دگرگون مي شود و هم شخصيت ما و از خود طبيعي ما يک عامل جمعي ساخته مي شود. در اين صورت انسان داراي يک احساس جديد اجتماعي و تعهدي مي شود که آن را اراده کلي مي نامند. از نظر او، اراده کلي تصميمي است که مجمع حاکميت متشکل از همه شهروندان بايد بگيرد، بنابراين اراده کلي در ساده ترين سطح خود چيزي است که با موجوديت هر هيات جمعي برابر است.

به زعم روسو، اگر اراده کلي از ميان برود، جامعه از هستي ساقط مي شود. به همين علت ، مردم بايد با اراده کلي همگام و موافق باشند. اراده کلي صرفا تجمع اميال خودخواهانه يا يک قدرت بيروني نيست. اراده کلي در واقع چيزي است که هر فرد شهروند نياز دارد تا با آن احساس معنا کند. در اين حالت ، شهروند با تبعيت از خود، گويي از حاکميت تبعيت مي کند.

به زعم روسو، موفقيت قرارداد اجتماعي بستگي به افکار عمومي و اخلاق شهروندان دارد؛ يعني بايد همواره انگيزه اي براي فضيلت سياسي وجود داشته باشد. در انديشه روسو، قانون اخلاقي از وحدت و همبستگي ضروري ميان اراده فرد و اراده کلي نشات مي گيرد. وقتي فرد به آزادي عقلاني دست مي يابد، اراده کلي نيز تحقق مي پذيرد.

شهروند کسي است که چنين نباشد. فردي که بي تفاوت و بي احساس است ، در واقع شهروند نيست. اراده جزيي ماهيتا در پي ترجيحات و امتيازات است ، حال آن که اراده کلي به برابري گرايش دارد.در انديشه روسو اراده جزيي و اراده کلي هيچ نقطه مشترک و توافق آميزي با يکديگر ندارند.

اراده جزيي ، اراده بشر به عنوان يک موجود طبيعي است که براي جامعه خطرناک است ، زيرا فرد را دچار گمراهي ميان وجود خود به عنوان يک موجود طبيعي آزاد و موجودي به تمام معنا انساني مي کند که داراي آزادي اخلاقي است. پيروي از اراده کلي ، برابر با نفي وجود مطلق و مستقل شخص ديگر و مشارکت در شکل گيري مستمر اراده کلي است.

براي آن که فرد طبيعي به شهروند تبديل شود، بايد انسان قبلي در هر فرد کشته شود. نه فقط عادت هايي که در جامعه اي فاسد شده کسب شده ، بلکه هرگونه احساسات فردي بايد نابود شود.روسو براي اراده عمومي خصوصيات زير را قائل است : اطاعت از قانون و عدم اطاعت از هيچ کس ، آزاد بودن به همان اندازه اي که قبل از قرارداد آزاد بوده ايم ؛ البته اراده عمومي مساوي مجموع اراده هاي همه نيست ؛ اما از حيث هيات سياسي ايجاد شده توسط قرارداد، تمام ويژگي هاي اراده فردي را دارد: غيرقابل واگذاري ، آزاد و جدايي ناپذير و قائم به خود است. بنابراين هيچ گونه نماينده و واسطه اي ميان آن و اراده هاي خصوصي که اراده عمومي از آنها برخاسته است ، قابل تصور نيست.
 
    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...