چالش های گرافیکی

نوشته شده توسط:میثم مطلق | ۱ دیدگاه
 
 
مشکلات​گرافیک
 

ماهنامه همشهری معماری/فرشید مثقالی

بحث گرافیک شهری و نقشی که می‌تواند در بهبود و ارتقای زندگی شهری ایفا کند، مساله مهمی است، اما شاید بد نباشد پیش از آنکه به این بحث بپردازیم، این مساله را تبیین کنیم که اصولا گرافیک خود با چه مشکلاتی روبه روست و به چه علتی نمی‌تواند انتظاراتی را که از او می‌رود برآورده کند. گرافیک و تصویرسازی ما در این دوره متناسب با همه نیازهای مصرفی عمومی گرافیک و تصویرسازی رشد نکرده بلکه برای عرضه خود رشد کرده است. این مساله در ذات خود مشکلی ندارد، اما در عین حال نباید این مساله را فراموش کرد که برای زنده بودن و توان گرفتن گرافیک و تبدیل آن به نوعی صنعت غیرقابل چشم‌پوشی، باید تمامی رشته‌های گرافیک و تصویرسازی و همه مصارف آنها گسترش پیدا کنند.

تمام آگهی‌ها گویی برای فضایی خیلی غریب ساخته شده‌اند یا محیط‌های تجریدی و تخیلی که هیچ ربطی به فضای فرهنگی ما ندارند. برای همین ما آگهی‌ای نمی‌بینیم که واقعا شما را تشویق به خرید یک محصول بکند و شما بعد از دیدن آن تبلیغ، تصمیم به خرید آن کالا بگیرید. 
شاید در این میان باید همان بحث همیشگی را کرد و از همان مشکلی سخن گفت که بسیاری از گرافیست‌ها به آن توجه و اشاره دارند و آن کاربردی نشدن آموزش گرافیک در ایران است. دروسی که برای دانشجویان یا هنرجویان گرافیک در نظر گرفته شده است، بیشتر جنبه‌های فرهنگی را در نظر می‌گیرند و در این میان تبلیغات، محیط‌شناسی و مخاطب‌شناسی را به‌دست فراموشی سپرده‌اند. درحالی که شاید پوستر، یک‌درصد تولید محصولات گرافیک هم نباشد. در تمام دنیا بیشترین جایی که گرافیک مصرف دارد در تبلیغات و محیط شهری است و به همین دلیل جمعیت بسیاری از فارغ‌التحصیلان گرافیک، جذب این رشته‌ها می‌شوند و البته تعداد کمی نیز وارد گرافیک فرهنگی می‌شوند. این مقیاس در کشور ما کاملا برعکس است و در نتیجه تمام کسانی که در زمینه تبلیغات کار می‌کنند، آموزش و تجربه‌ای در امر گرافیک تجارتی ندارند و بدتر از آن هیچ آمادگی و رابطه فرهنگی با مصرف‌کننده ندارند.
به همین خاطر است که این هنر اکنون به وضعیتی دچار شده است که کارکرد اصلی خود را فراموش کرده است و تنها هویت خود را در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها می‌بیند و در بهترین شرایط خود را محدود به خلق پوستر کرده است. فرآیند چنین مساله‌ای این است که ما در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌هایی که برگزار می‌شود، آثار خوبی را مشاهده می‌کنیم و نمونه خوبی در شهرها دیده نمی‌شود. درحالی‌که مهم‌ترین وظیفه گرافیک این است که باید برای مشتریان طراحی شود و نیازهای مردم را برآورده کند. «مشتری‌مداری» حلقه مفقوده‌ای است که نیاز آن به شدت محسوس است. آثار گرافیکی که در سطح شهر دیده می‌شود، اعم از گرافیک محیطی یا تبلیغاتی باید متکی به پیام، اطلاعات و مخاطب باشد که فقدان آنها به خوبی مشاهده می‌شود. بیشتر این آثار متکی به ذهنیات و فرم است، آن هم در پایین‌ترین و نازل‌ترین سطح ممکن. به همین خاطر است که کمتر آگهی تبلیغاتی‌ای مخاطب را به خرید یک کالا ترغیب می‌کند یا پیام موجود در آن را دریافت می‌کند. در این میان آژانس‌های تبلیغاتی که شناخت کافی در این زمینه را داشته باشند نیز بسیار اندک هستند و تاثیر سوء این ماجرا را می‌توان در سیمای عمومی شهر مشاهده کرد. تصاویری که بدون هیچ‌گونه تفکری، تنها در نقاط مختلف پراکنده شده‌اند، بی‌اینکه هیچ کدامشان بتوانند به هدفی که 
مد نظر سفارش‌دهنده آن بوده است، برسند.

  • manicure

    manicure

    • ۱۳۹۶/۰۱/۱۹ - ۱۸:۱۶:۲۲

    It's really a great and helpful piece of info.
    I'm glad that you just shared this helpful info with us.

    Please stay us informed like this. Thank you for sharing.