پیروزی انقلاب مردم مصر که شباهت زیادی با انقلاب اسلامی ایران در سال 57 داشت، تا چه میزان به میدان التحریر بستگی داشته است؟ اگر میدان التحریر نبود سرنوشت انقلاب در مصر چه میشد؟
1- در طول مدت تحصن مردم در میدان التحریر قاهره، حکومت مبارک چندین بار تلاش کرد تا مردم را پراکنده کند. تصور او آن بود که «پراکندگی» مردم به نفع اوست و از احتمال پیروزی آنان میکاهد اما انقلابیون به نحو چشمگیری، گویی که از ارزش استراتژیک این موضع آگاه باشند، بر حفظ میدان التحریر و «حضور جمعی» خود در آنجا اصرار کردند تا پیروز شدند. میدان لؤلؤ بحرین نیز چندی شاهد اجتماع اعتراضآمیز مردم بود. رویه شاه بحرین برای مقابله با مردم، پراکنده ساختن آنها بود. او در این کار موفق شد. اینکه این نتیجه ناشی از اشتباه معترضان بود یا شدت برخورد، تأثیری در این بحث ندارد. زیرا بر هم خوردن اجتماع بود که موجب به تأخیر افتادن نتیجه و خواست مردم شد. خروج مردم از میدان لؤلؤ این نتیجه را دربرداشت.
2- حکومت نظامی، رویه متعارفی است که حاکمان برای کنترل اعتراضات مردمی به آن دست مییازند. جوهر حکومت نظامی، منع تشکیل اجتماعات است؛ اجتماع بیش از دو نفر ممنوع. این رویه که به سبب تکرار به شیوهای عادی تبدیل شده، قدرت نهفته در «جمع» را میشناسد و برای مهار آن به حکومت نظامی متوسل میشود. با زور و تهدید مردم را میپراکنند تا خواسته آنان محقق نشود.
3- آزادی، خواسته مشترک بسیاری از انقلابها و قیامهای مردمی است. شعارهای دیگر معمولاً ذیل آزادی قابل طرحاند. در صورت وجود آزادی، آرمانهای دیگر قابل وصول خواهند بود. نسبت آزادی با سایر مطالبات اجتماعی، نسبت اولویت در مقام تحقق است. بدون آزادی، تامین عدالت و پایداری آن با ابهام جدی روبهرو است.
4- فضای جمعی، محل زیست اجتماع است. اگر فضای مناسب حیات جامعه وجود نداشته باشد، جامعه شکننده خواهد بود. تحقق جامعه رشدیافته در گرو وجود ظرف (فضای جمعی) و توسعه روابط (تعاملات اجتماعی) آن است. هر قدر لوازم و مقدمات شکلگیری و رشد جامعه بیشتر فراهم باشد، جامعه قوام و شدت بیشتری پیدا میکند. نشانههای قوام جامعه را در رفتارهای آن باید جستوجوکرد. اینکه مردم مصر در مقابل فشار حکومت مبارک عقبنشینی نکردند، حاکی از رشد آگاهی عمومی و سطح بالای شعور اجتماعی در تحلیل موقعیت است.
5- اگر خانه نباشد، خانواده پدید نخواهد آمد. مفهوم خانواده، علاوه بر پیوند نَسَبی، وابسته به زندگی، خاطره و سرنوشت مشترک اعضای آن است که فضای مشترکی به نام خانه را تجربه کردهاند. اگر چه ارتباط خانه به عنوان عنصری فیزیکی، با مفهوم مجرد «خانواده»، ضعیف به نظر میرسد، اما وجدان جمعی از اصالت نقش آن در شکلگیری این مفهوم حکایت میکند. اگر اعضای یک خانواده در کنار هم زندگی نکنند، ارتباط آنها فقط بهواسطه شناسنامه خواهد بود. تصور کنید چه احساسی میان دو برادر، که از بدو تولد در دو کشور مختلف بزرگ شدهاند، وجود دارد؟ جز خون مشترک کدام پیوند این دو را برادر میشناسد؟
6- میدان التحریر، میدان لوءلوء و همه فضاهای جمعی شهرهای جهان که از سوی وجدان عمومی به عنوان مرکز اجتماع و بیان خواستههای جامعه، از جمله اعتراض به حکومت انتخاب شدهاند، حلقهای از زنجیره طولانی و متکثر تحقق آزادی به شمار میروند.فارغ از آنکه کدام فضا میدان آزادی خوانده میشود، اینکه تحقق خواسته اجتماع در گرو امکان ظهور جمع در فضای واقعی است، غیرقابل انکار است. در عین حال اگر گفته شود هر جایی میتواند نقش میدان را ایفا کند، باید دانست که فعلیت یافتن نقش میدان آزادی در یک جامعه و پذیرش آن بهعنوان محل اجتماع و نقطهای که حتی به قیمت نثار جان نباید از آن خارج شد، در گرو مقدماتی است که اگر چه میتواند در مورد هر محل رخ دهد، اما تحقق آن نیازمند تاریخ و تجربه جمعی است تا این نقطه مورد وفاق عموم باشد. ارزش این نقاط اکتسابی و بهواسطه حیات و تاریخ آنهاست.
7- نقش خاطرهای فضاهای جمعی، که مورد وفاق عموم باشد، از آنها نقطه عطف شهرها را میسازد. این نقش شخصیت ارزندهای است که با اقتدار نمیتوان به آنها داد. از این رو هر گاه میدانی در شهر به عنوان حصن و پناهگاه مردم شناخته شود که برای ظاهر کردن اجتماع و بیان خواستههای خود در آن مکان گزینند، لازم است که به نحو شایسته از آن حفاظت و مراقبت شود؛ چه، این فضا دارای نوعی تقدس و امنیت است که چنان مقامییافته است.
8- در سنت شهرهای ایران در دوره اسلامی از بستهایی یاد میشود که در جوار مقابر، زیارتگاهها و اماکن مقدس شکل میگرفتند. در طول تاریخ از بستنشینی مردم در کنار علما و آزادیخواهان در حرم امام رضا(ع)، حضرت عبدالعظیم در قیام مشروطه و بسیاری موارد دیگر یاد شده است. اینها نیز همچون میدان آزادی فضاهایی جمعی هستند که سنگر آزادگان و آزادیخواهان به شمار میرفتهاند. این بستها شاهد کشتارهای متناوبی بودهاند که به دست حاکمان جور نسبت به مردم روا داشته شده است. این فضاها دارای تقدسی دوگانه بودهاند: از یک سو بهواسطه ربط با فضای مقدس زیارتی و از سوی دیگر بهدلیل وفاق عمومی برای تلقی آنها بهعنوان پناهگاه و پشتیبان مردم. جالب آن که سنت حاکمیت این دوران، اگر چه نسبت قوی با حقیقت اسلام نداشته است، تا حدودی این امر را به عنوان حق جامعه و مردم به رسمیت میشناخته و جز آن گاه که اعتراض را تهدید جدی نمیدانسته از تعرض به متحصنان و بستنشینان خودداری میکرده است.
9- در بیان تفاوت «علت» با «دلیل» گفته شده که «علت» ناظر به هدف غایی شیء است که از ابتدا در پیدایش پدیده نقش داشته و موجودیت شیء وابسته به آن است. در عین حال، «علت» برای پدید آوردن شیء نیازمند سلسله اسباب و مقدمات است. هر یک از اجزای اسباب و لوازم موجودیت یافتن شیء «دلیلی» برای وجود اوست، در حالی که از هدف و مقصود اصلی پدید آمدن شیء باخبر نیستند. تنها علت است که با توجه به هدفی خاص به ایجاد و آفرینش پدیده پرداخته است.
10- نسبت آزادی با میدان آزادی را میتوان نسبت دلیل و اسباب با تحقق شیء به حساب آورد. میدان آزادی، علت آزادی نیست اما از لوازم تحقق آن است؛ و صد البته پیداست که هیچ پدیدهای بدون اسباب و لوازم منطقی و طبیعی آن موجودیت نمییابد.
نظرات
ارسال نظر
chloelesa.hatenablog.com
I'm really loving the theme/design of your site. Do you ever run into any browser compatibility problems?
A couple of my blog readers have complained about my blog not
working correctly in Explorer but looks great in Safari.
Do you have any solutions to help fix this issue?