شاید خیلی از نوستالژیبازها، دروس را جزو محله به حساب نیاورند. بههرحال اینجا، در این محدوده سرسبز و خوشآبوهوا، خبری از سلاموعلیکها و رفتوآمدها و توی صف نان ایستادنها و نسیه خریدوفروش کردنها و... خلاصه تعاملات اجتماعی مرسوم در محلههای قدیمی نیست. اثری از آثار پیرمرد معروف به چشم نمیخورد که روی چارپایه دم در دکانش نشسته تا با اولین سوال سفره دل پر از خاطراتش را از محلهای که از دست رفته برایت بگشاید؛ آن هم چه خاطراتی که راه به گذشتههای دور و تهران قدیم میبرد و تو را با خود به آنجا میکشاند که «از اینجا به بالا را میبینی؟ همه جا خاکی بود. همه این آپارتمانها کوچهباغ و خانهباغ بود. این چنارها را میبینی؟ 10برابرشان سرو و کاج و چنار بود. اینکه میبینی سر چهارراه قلقل میکند که قنات نیست، جوی خشکیده آبی بیش نیست...
برای تهیه گزارش و برداشت یکسری اطلاعات محیطی هم که به دروس رفته باشی، خبری از این گفتوشنودهای معمول میدانی نیست؛ پاتوقی وجود ندارد؛ اصلا پیادهای نیست که دل و دماغ داشته باشد و با سوالاتت سر ذوقش بیاوری تا خاطراتش را برای تو بازبگوید. اینجا گفتوگو نیست. هر چه هست، مشاهدات میدانی است. مشاهداتی که روی ساختمانهای چندطبقه، خانهها و معدود خانهباغهای هنوز بهجا مانده، چنارهای حاشیهای دو طرف کوچهها که سر به هم ساییده، رود-مسیلی آلوده و از نفس افتاده، غلیان آب قنات در جوی رهاشده و... مشاهداتی که گواهی میدهد روزگاری دروس خردهولایتی در جوار دهات قلهک بوده که در گذر زمان و از روی جبر توسعه تهران، خود بخواهد یا نخواهد، تبدیل به محلهای شده که خیلی از نشانههای طبیعت تهران را در آن بهتر از محلههای دیگر میتوان یافت. دروس از شناختهشدهترین محلات شمال تهران است که با توجه به درهمآمیختگی آن با چندین محله و جزءمحله، به سختی میتوان مرز روشنی در شمال و جنوب و شرق و غرب برای آن تصویر کرد. با این حال با کمی اغماض میتوان گفت، دروس در بخشهای شمال شرقی منطقه 3 تهران، از جنوب به بلوار شهرزاد، از شرق به خیابان پاسداران، از غرب به خیابان شهید فکوریان و از شمال به خیابان دولت محدود میشود. دروس جزو خوشآبوهواترین محلههای تهران هم محسوب میشود، به نوعی که حتی میتوان طبیعت آن را با محلههایی که در دامنه کوه قرار گرفتهاند مقایسه کرد. قناتها هنوز در این محله سرسبز جاریاند، که شاید معروفترین و پرآبترین آنها قناتی باشد که با صدایی وهمانگیز از خیابان قیطریه جنوبی جاری است؛ صدایی که کمتر میتوان در تهران امروز، شبیه آن را شنید و نمونه آن را سراغ گرفت.
درختها و بهخصوص کاجها، سروها و چنارهای دروس هم، کم از قناتهای آن ندارند. البته دروس 30 سال پیش که پر بود از خانهباغها، کلی با دروس امروزی توفیر دارد، اما هنوز هم میتوان باقیمانده بعضی از این درختان را در گوشهوکنار این محله سراغ گرفت؛ بهخصوص چنارهای قدیمی کنار خیابانها که سر به آسمان ساییدهاند و بر معابر اصلی و فرعی سایه انداختهاند: چنارهای شهرزاد، خیابان هدایت، بهداد، دیباجی، شهید راستوان، شهید صالحی و... این چنارها علاوه بر همه فوایدی که دارند، از عوامل مهم ارتقای منظر شهری در این منطقه از تهران هستند. در کف خیابانهای دروس، بیش از نمای ساختمانهای بلند و کوتاه، بیشتر شاخ و برگ چنارها خودنمایی میکنند، طوری که اگر عکاسی چند پرده فیلتر روی تصاویر بعضی از این خیابانها میانداخت، آن وقت بیننده گمان میکرد خیابانی را میبیند که پر است از خانههای یک طبقه و دو طبقه که در سقفشان چنارها به هم میرسند.دروس - با تخفیف بسیار در تعریف رودخانه- رودخانه هم دارد. شاخهای از مسیل طولانی گلابدره، در بخشهایی از بلوار شهرزاد به دروس میرسد. البته لطف مسیل، بیشتر لطف گذری است؛ وگرنه باید پای صحبت اهالی نشست و دید که چه دل پرخونی از بوی نامطبوع و آلودگیهای مزاحم این مسیل دارد
قدمت و تاریخچه
در مورد تاریخچه دروس اطلاعات زیادی در دست نیست. طبق مستنداتی که جسته و گریخته از تاریخ شناور تهران باقی مانده، دروس در زمان رونق تهران ناصری چیزی جز یکی از دهات فرعی در مسیر سلطنتآباد نبوده که در مجاورت دهاتهای پررونقی مثل قلهک و لویزان وقت، قرار داشته است. اما با گسترش تهران به سمت شمال، و توسعه و تثبیت محلههایی مثل قلهک که سر راه جاده قدیم شمیران قرار داشت و البته شکلگیری خیابان پاسداران (سلطنتآباد سابق) در دوره پهلوی دوم، دروس، ابتدا به عنوان یکی از دهات خوشآبوهوا و مناسب برای ویلانشینی و بعد به عنوان محله خانهباغها خودش را وارد حریم تهران میکند.
نه از گفتوگوهای میدانی با اهالی محل و نه از راه مطالعات نیمبند، دستگیر نگارنده نشد که وجه تسمیه «دروس» چه بوده است، اما بعضی از جزءمحلههای آن، یا محلههای مجاور تاریخ مشخص و وجوه تسمیه روشن دارند. مثلا دقیقا مشخص است که چرا نام خیابان یخچال که مابین دروس و قلهک، بیشتر مایل به قلهک واقع شده، کارخانه یخسازی بوده که امروز جای آن ساختمان پررفتوآمد دانشگاه آزاد را ساختهاند؛ یا مشخص است که چرا احتشامیه، یا اختیاریه را چنین خواندهاند، یا عنوان هدایت به واسطه مخبرالسلطنه «مهدیقلیخان هدایت»، وزیر، صدراعظم و کارگزار دربار در اواخر دوران قاجار و اوایل عصر رضاشاهی بر یکی از مهمترین خیابانهای دروس گذاشته شده است.
تیپشناسی خیابانها و طراحی شهری
خیابانهای مهم دروس اغلب ساختار منظم دارند. مهمترین خیابانهای این محله، امتداد شمالی- جنوبی دارند. خیابانهای هدایت، شهید وارسته، شهید بارمحمدی، بهداد، دیباجی جنوبی و شهید فکوریان بهطور منظم از بالا (از خیابان دولت و بعضا از خیابان شهید چیذری) تا پایین (بلوار شهرزاد) امتداد دارند. این محورهای اصلی، بهجز از طریق چند معبر، به هم ارتباطی ندارند و اغلب فاصله میان آنها را کوچههای بنبست تشکیل داده است. مهمترین معابر شرقی- غربی محله دروس جز از این چند معبر و خیابان نیستند: نیستان هفتم (که تنها معبری است که پس از گذر از میدان احتشامیه کل عرض محله را تا نقطه پایانی بلوار شهرزاد طی میکند)، خیابان شهید چیذری و بهیار و خود بلوار شهرزاد. نظم ساختار هندسی خیابانهای دروس، در مقایسه با محلاتی که طبیعت مشابه دارند، نمونهای کمنظیر است که میتوان از تحلیل آن نتیجه گرفت، عمر دروس، به نسبت محلههای مثل قلهک، لویزان، زرگنده، الهیه و نیاوران و... چندان طولانی نیست. کوچههای بنبستی که به کرات در عرض خیابانهای طولی دروس قرار دارند، میتوانند شاهدی بر خانهباغهایی باشند که در زمانی نهچندان دور و با تعریف مفهوم ییلاقنشینی و ویلانشینی در این محله ساخته شدهاند. خیابانهای دروس اگرچه به لحاظ طبیعی جزو معدود خیابانهایی در تهران بهشمار میروند که شوق پیادهروی را در آدم برمیانگیزد، اما عموما در این خیابانها فضای مناسبی برای رفتوآمد پیاده وجود ندارد و از این ظرفیت جز مواردی معدود در امتداد بلوار شهرزاد استفاده نمیشود.
بناها، تاسیسات و فضاهای عمومی
مهمترین ساختمانهای عمومی محله دروس در مرزهای این محله دروس واقع شدهاند. فرهنگسرای پایداری در مرز جنوبی این محله، ساختمان مرکزی دانشگاه آزاد و ساختمان کلانتری در مجاورت خیابان پاسداران، ساختمان نمایندگی سازمان ملل متحد در جنوب بلوار شهرزاد، بیمارستان هدایت و سفارتخانه کشورهای پرتغال، قزاقستان، کلمبیا، مجارستان و کرواسی و... در این محله واقع شدهاند. شاید با اندکی تخفیف شعب مختلف بانکها در محدوده خیابانهای دولت و پاسداران را هم بتوان جزو ساختمانهای مهم عمومی در محدوده محله دروس به شمار آورد. فضای سبز محدوده شرقی و جنوبی بلوار شهرزاد در اطراف فرهنگسرای پایداری و پارک اختیاریه جنوبی هم به عنوان تاسیسات شهری این محله قابلتامل هستند. اگر با کمی دیده اغماض به دروس بنگریم، میتوانیم از بناهای مهمی که در محلههای مجاور قرار گرفتهاند، مثل باغ سفارت انگلستان، یا موزه آب و آبزیان و... هم در اینجا یاد کنیم. سخت میتوان فضایی عمومی را در دروس، چه پارکها و چه سایر مکانهای عمومی «پاتوق» تلقی کرد.
تیپشناسی بناها و ساختمانها
برج سفید، یکی از نقاط عطف برجسازی تهران در دهه 70 است. این برج در مجاورت خیابان پاسداران ساخته شده و یکی از مهمترین مناظر رستوران گردان معروف آن، منظره غربی دروس است. در دروس امروز، با توجه به حجم گسترده ساختوسازهای بلندمرتبه کمتر میتوان، خانهباغهایی قدیمی را سراغ گرفت، اما بهخصوص در حوالی خیابان هدایت هنوز، معدود ساختمانهایی وجود دارند که میتوان آنها را در زمره نسل ساختمانهای ویلایی مدرن ساخته شده در دهههای 30، 40 و 50 به شمار آورد. ساختمان بیمارستان هدایت، مسجد هدایت و مقبره مخبرالسلطنه، در زمره بناهای معروف مربوط به این دورهاند که معماریشان در کنتراست با معماری مدرن ساختمانهای جدید دروس، قابل تامل است.
آپارتمانهای لوکس و ساختمانهای کوتاه و بلند و بعضا برجهای سر به فلک کشیده در خیابانهای 6متری دروس، امروز نماد عینی محلهایاند که تا 30 سال پیش، به زحمت میشد در آن ساختمان مرتفعتر از دو طبقه پیدا کرد. اما امروز برای یافتن نمونهای از خانهباغها یا خانههای مدرن 40 سال پیش، باید به زحمت سر میان 6، 7 طبقهها بگردانی، بلکه نمونهای بیابی که از گزند مرتفعسازی در امان مانده. بهخصوص در مناطق شمالی دروس، ساختوساز ساختمانهای بلندمرتبه در 10، 15 سال اخیر رواج داشته است. ویژگی اغلب این ساختمانها، استفاده از المانهای لوکس و مصالح جدید در نما است که به فراخور زمان و بر اساس رواج استفاده از هر مصالحی در هر دوره، به تناوب در کوچه پسکوچهها دیده میشود. ساختمانهایی نماآجری دهه هفتادی، نمارومیهای 15 سال پیش، گرانیتیهای دهه هشتادی و نما ترکیبی تراورتن و آجرقرمز و ورقهای کامپوزیت مد شده در سالهای اخیر، آرام در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی را تجربه میکنند. در میان آنها، بهخصوص در قسمتهای جنوبی محله، هرازگاهی ساختمانهای یکی، دو طبقه هم به چشم میخورد که به سلیقه معماری که آنها را 30، 40 سال پیش طراحی کرده، حجمهای ساده و پیچیده دارند و هنوز در مقابل وسوسه بلندمرتبگی مقاومت میکنند.
نظرات
ارسال نظر
Bettie
I love reading a post that can make people think.
Also, thanks for allowing me to comment!