هر کسی یک بار استانبول را دیده باشد، دیگر نمیتواند فراموشش کند. استانبول شهری است که به این آسانی دست از سر کسی بر نمیدارد. نه به خاطر اینکه در نقطه ترکیب حیرتانگیز دریا و تپه و آسمان متولد شده است، نه به خاطر کلیسای ایاصوفیه، مساجد معروف و موزههای بیشمارش، نه به خاطر پلهای وسیعش که دو نیمه شهر را به هم میدوزد. استانبول را نمیشود فراموش کرد چون استانبول، استانبول است. بسیار متفاوت با آنچه در شهرهای دیگر میگذرد و بسیار آشنا در حافظه انسانی که دوست دارد شهرها را در ترکیب با طبیعت ببیند. استانبول در نگاه اول شهری دلرباست. شهری که نیاز ندارد قصههای پنهانی و قلعههای باستانیش را رو کند که بی نظیر بنماید.
وجود عنصر آب، فضای شهری را تلطیف میکند. شهرهایی که با رودخانهها و دریاها پیوند خوردهاند، در مناظر شهری بسیار متنوعتر از شهرهای دیگر هستند. رودخانه و دریا، عناصری متحرک در نمای ساکن شهری باعث میشوند که شهر از حالت سکون خودش خارج شود و با انعکاسی که روی آب، پیدا میکند، هر روز از نو زاده شود.
استانبول یکی از این شهرهاست که در میان آب ساخته شده است. آنچه استانبول را در میان شهرهای آبی هم متمایز میکند چند چیز است. اول اینکه آنچه بین بخشهای مختلف استانبول فاصله انداخته رودخانه نیست و دریاست. دریایی که بیکرانگیاش را از مناظری که جلوی چشم میگسترد و از کشتیهای بزرگی که در آن میرانند میشود تشخیص داد. استانبول با دریای وسعیش و مناظر و کشتیهایش از شهرهایی که با رودخانهها پیوند خوردهاند مثل اصفهان، پاریس، آمستردام، رم، فلورانس و ... فاصله میگیرد. دوم اینکه استانبول تنها شهر آبی/دریایی دنیاست که نیمی از آن در قاره اروپا و نیمی از آن در قاره آسیا قرار دارد. قرار گرفتن در دروازه این دو قاره به استانبول مشخصههایی بخشیده است که به آنها خواهیم پرداخت. سومین موضوع این است که استانبول شهری است که روی تپه و ارتفاع ساخته شده است. بنابراین آنچه از روی آب از این شهر دیده میشود، ترکیبی از مناظر شهری در ارتفاعهای مختلف است. استانبول شهریست که در لایههای مختلف، رو به دریا گسترده شده است.
بافت شهری استانبول
بهترین موقعیت برای درک بافت استانبول، روی دریاست. از روی دریا میشود فهمید که استانبول شهریست شیبدار که بر تپههایی سر سبز در کنار دریا گسترده شده. شهری که بیشترین رنگی که در نمای شهریاش از منظر دریا دیده میشود، رنگ سرخ سفال شیروانیهای خانهها است و آنچه نمای شهریش را از شهرهای اروپایی متمایز میکند، وجود منارههای مساجد در کنار آنهاست.
بافت شهری استانبول، به دو بخش تقسیم میشود. اول بناهای مسکونی که تا حدود زیادی مسطح هستند. بناهای استانبول با شاخص رنگ از هم تفکیک میشوند و در نماسازی به جای احجام فقط سطوح وجود دارند. این بناها، چه قدیمی و چه جدید، نماهای سیمانی دارند و به سقفهای شیروانی ختم میشوند. در بناهای مسکونی بافت غالب استانبول از ساختمانهایی با نماهای سنگی، رومی و یا کامپوزیتهای آلومینیومی اثری نیست. بافت قدیمی استانبول با داشتن کوچههای تنگ و باریک و فواصل اندک خانهها، خود را مینماید. در استانبول، درصد فضای باز به بسته، بسیار کمتر از تهران است. بنابراین خانههای مسکونی بسیار به هم نزدیک هستند و این خود باعث میشود که حریم این خانهها با هم تداخل کند.
از طرف دیگر استانبول بناهایی بسیار مدرن و نو دارد که بیشتر در قسمتهای توسعه یافته شهر قرار دارند. این بناها که بی توجه به بافت سنتی شهر ساخته شدهاند، باعث میشوند که استانبول از آنچه به عنوان یک شهر، هویت منحصر به فردی به آن میبخشد فاصله بگیرد و به بقیه کلانشهرها شبیهتر شود. استانبول امروز ملغمهای است از سنت و مدرنیته در دروازه تلاقی اروپا و آسیا. شهری که بین آنچه که هست و آنچه که میخواهد باشد، سرگردان است. هویت قدیمی آن، با مساجد خاکستری، کوچههای شیبدار و خانههای کم ارتفاع شکل گرفته است و کلانشهری که با بناهای بیهویت و بیتناسب پیوند خورده است، سعی میکند خود را متفاوت بنماید.
آسیا و اروپا در یک شهر
نیمه اروپایی استانبول، نیمه سنتیتر آن است. بخشی که خیابان معروف تاکسیم (جاده استقلال)، ایاصوفیه و بازار سنتی را در خود دارد. نیمهای که بیشتر توریستها با آن مواجه میشوند و خود را با شهری شلوغ، زنده، پر جمعیت و پر سر و صدا روبرو میبینند. نیمه آسیایی، نیمه مسکونیتر استانبول است که هر چند در بافت سنتی و خیابانهای باریک و شیبدارش با نیمه اروپایی مشترک است اما خلوتتر و ساکنتر است. فرودگاه دوم و جدیدتر شهر استانبول که در بخش آسیایی قرار گرفته تا حدودی این بخش را هم در دسترس قرار داده است و با قرار گرفتن فرودگاه، مراکز خرید و هتلها هم در این بخش شکل گرفتهاند با این همه هنوز این قسمت از استانبول، کشف نشدهتر و دست نیافتهتر از قسمت دیگر است.
دسترسیها و مسیرهای شهری
استانبول قدیم از کوچههای باریک و شیبدار تشکیل شده است که کف آنها سنگفرش است. اتوبانهای وسیع در بافت قدیم استانبول یافت نمیشوند. وجود خیابانهای شیبدار و تنگ، ترافیک استانبول را دچار مشکل کرده است. دو تکه شهر به وسیله دو پل وسیع به هم وصل میشوند و تونلی هم در زیر دریا برای اتصال این دو بخش شهر در حال احداث است. قدیمیترین پل استانبول «پل بغاز» است که دو نیمه شهر را به هم میدوزد. با این همه اگر دسترسی دریایی نباشد، دسترسی دو نیمه استانبول به آسانی ممکن نمیشود. پلهای ماشینروی استانبول در بسیاری از ساعات روز با ترافیک مواجهاند و آنچه دسترسی آسان بین نقاط مختلف شهر را ممکن میکند وجود اسکلهها در قسمتهای مختلف شهر و تردد قایقها و کشتیها در این بخشهاست.
با اینکه طبیعت استانبول دسترسی به نقاط مختلف را در آن مشکلتر از شهرهای دیگر کرده است اما سیستم حمل و نقل عمومی استانبول که با بازهای از انواع وسایل حمل و نقل عمومی، تشکیل شده است میتواند مسافران را به همه نقاط شهر برساند. اتوبوس، مترو، متروباس، تراموای و کشتی نقاط آسیایی و اروپایی شهر را به هم میپیوندند.
بناهای شاخص استانبول
برای شناختن استانبول باید بناهای سنتی و مدرن آن را در کنار هم بررسی کرد. بناهای تاریخی استانبول، کم نیستند. از کلیسای ایاصوفیه که قدیمیترین بنای تاریخی استانبول است گرفته تا سرداب معروف و بازار مصر و دیگر بازارهای استانبول، حصارهای رومی که به روزهای قدیمتر تاریخ استانبول برمیگردد و کاخهای پادشاههای عثمانی که از تزئینات طلا سنگین شدهاند و در لبه دریا، زیباترین بخشهای استانبول را به خود اختصاص دادهاند.
از بین تمام این بناهای قدیمی، سه بنای زیر به این دلایل انتخاب شدهاند: کلیسای ایاصوفیه به خاطر اینکه نماینده هویت دوگانه استانبول است و آنچه که استانبول در گذر زمان به آن تبدیل شده است. مسجد سلطان احمد به خاطر اینکه شاخصترین و زیباترین مسجد استانبول است و استانبول، را نمیشود بدون شناختن مساجدش شناخت و بازار بزرگ استانبول که این شهر را به شهرهای سنتی ما نزدیک میکند. از بین بناهای مدرن استانبول مرکز خرید کانیون و مرکز خرید استنیه پارک انتخاب شدهاند، به خاطر معماری شاخص و نیز تصویری که از چهره مدرن استانبول به دست میدهند.
1-کلیسای ایاصوفیه، خاطرهای از کنستانیتینوپولیس
استانبول، خاطره دوران بیزانس را با ایاصوفیه هنوز زنده نگه داشته است. کلیسای ایاصوفیه با گنبد وسیع و ناپایدارش– که فقط به یاری اسپیس فریمها سرپا مانده است- به جرات یکی از زیباترین بناهایی است که در این شهر تاریخی میشود دید. کلیسای ایاصوفیه، پس از فتح استانبول به دست مسلمانان تبدیل به مسجد میشود. تزئینات مسیحیت از آن حذف شده و محراب و مناره به آن اضافه میشود. امروزه دیگر ایاصوفیه به عنوان مسجد استفاده نمیشود. اما خاطره دستکاریهای تاریخی در این بنا را در گوشه و کنار آن میشود دید. طبقه دوم ایاصوفیه که از تخریبهای تاریخی تا حدودی در امان مانده هنوز موزائیکهایی با تصاویر مسیح را در دیوارهایش دارد.
2-مسجد سلطان احمد یا مسجد آبی
وسیعترین و زیباترین مسجد استانبول، مسجد سلطان احمد (یا به تعبیر اروپاییها مسجد آبی) است. مسجد سلطان احمد، مسجدی است با شش مناره بلند و ستونهای عظیم که امروزه به عنوان یکی از مساجد اصلی استانبول استفاده میشود. بقیه مسجدهای استانبول، در مقایسه با این مسجد، چندان شاخص نیستند. با دیدن محراب وسیع و ستونهای مدور عظیم این مسجد، شکوه دوران عثمانی در خاطر زنده میشود. مسجد سلطان احمد، در شکل ظاهری متاثر از ایاصوفیه است اما عظیمتر و با شکوهتر از آن ساخته شده است.
3-بازار بزرگ
بازار سنتی و بزرگ استانبول، بیشتر به هویت آسیایی استانبول عظمت میبخشد. این بازار که نمونههای آن را در شهرهای سنتی ایران هم میشود دید، با سقفهای بلند و قوسی شکل و تزئینات زرد رنگش جایی است که جزئی جدا نشدنی از هویت استانبول را میسازد.
4-مرکز خرید کانیون
مرکز خرید کانیون، در نظر اول شبیه دره مینماید. این مرکز خرید که از فرمهای مدور تشکیل شدهاست، خود را شبیه استانبول نشان میدهد. طبیعتی دو گانه که از دو طرف با فلاورباکسهای سبز از هم جدا شدهاند و در بعضی بخشها با پلهایی به هم میپیوندند. در طراحی این بنا با ترکیب عناصر معماری، طبیعت استانبول بازسازی شده است. مرکز خرید کانیون، از دو طرف با اختلاف ارتفاع و فرمهای منحنی و با قرار گرفتن عنصر آبنما در میانه بنا در پایینترین طبقه تصویری مدرن از استانبول در ذهن طراح بوده است. مرکز خرید کانیون هویت خودش را در ابتدا به مخاطب نشان نمیدهد و درست مانند استانبول در بدو ورود خود را به آسانی نمینمایاند. با یک ورودی ساده از خیابان شلوغ جدا میشود و طبیعت شاخصش، تنها پس از ورود کامل به داخل بنا و ورود به راهروهای دورگردی که شکل اصلی بنا را نشان میدهند دیده میشود.
5-مرکز خرید استینیه پارک
این مرکز خرید با ورودی شاخص و مرتفعش از همان ابتدا در ذهن مخاطب جا باز میکند. این بنا با سقفهای شیشهای بلند و سازههای فلزی مرتفع، شبیه پارکی مدرن است که از عناصر سازهای ساخته شده است که چهره جدید استانبول را به مخاطب نشان بدهد. وسعت فضا، سقفهای بلند، سازه مدرن و پیچیده این ساختمان نشانی از چهره مدرن و اروپایی استانبول است.
استانبول آنچه که هست
برای شناختن استانبول، لازم نیست به کوچههای قدیمی آن سرک بکشید. کوچههای قدیمی همه جا از گوشه و کنار، نمایان هستند. لازم نیست که خود را به بالای بلندترین ساختمان شهر برسانید، زیرا شیب شهر، بافت آن را از بسیاری از نقاط نمایان میکند اما حتما و حتما باید سوار یکی از آن کشتیهای بزرگ بشوید و استانبول را از روی دریا ببینید. بدون رفتن روی دریا نمیشود استانبول را شناخت و دانست که «پشت دریاها شهریست»** شهری دلربا که زیباییش را از آب و آفتاب و دریا گرفته است و در هویت دوگانه خودش، سرگردان است و با این همه آنقدر زیباست که خاطرهای جز زیبایی بینظیرش در ذهن مخاطب باقی نگذارد.
نظرات
ارسال نظر
quackvalley1207.snack.ws
Howdy! I'm at work surfing around your blog from my new iphone!
Just wanted to say I love reading your blog and look forward to all your posts!
Keep up the excellent work!
dailypolitics3021.exteen.com
Definitely believe that which you stated. Your favourite justification appeared to be at the internet the easiest
factor to have in mind of. I say to you, I definitely get irked while other folks think
about worries that they just do not recognise about.
You controlled to hit the nail upon the highest and outlined out the entire thing with no need side-effects , folks can take a signal.
Will probably be again to get more. Thank you