نه هر که بنگرد خود را خردمند بیند

نوشته شده توسط:میثم مطلق | ۲ دیدگاه
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
 

این میل مبهم به تفاخر از هر کجا که نشات گرفته باشد، چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد و بی‌اعتنا از کنارش گذشت. به‌هرحال در سال‌های گذشته به دلایل مختلف، طبقه‌ اجتماعی نویی ظهور کرده‌ که به‌طور جدی با بحران ارتقای نامتوازن طبقاتی رو‌به‌رو‌ست.


بحرانی که از عدم‌توازن و تعلیق نشات گرفته است، به این معنی که این طبقه به‌همان نسبت که رشد اقتصادی موجب ارتقای طبقاتی‌اش شده، زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی لازم برای این اتفاق را در اختیار نداشته است. بیچاره این طبقه نوظهور گناهی هم ندارد. ناگهان خود را در موقعیتی دیده که تفاوت‌های زیادی با موقعیت سابقش داشته و به ناچار به در وضعی قرار گرفته که مجبور به اتخاذ موضعی تدافعی شده است. موضعی که می‌توان آن را در رفتارهای بسیاری دید و بر‌اساس آن نشانه‌هایی را پشت سر هم ردیف کرد که به استناد به آن‌ها بتوان تاحدودی درباره ویژگی‌های اجتماعی بخشی از مردم به قضاوت نشست.یکی از نشانه‌ها اصرار برای اثبات، «اصالت» است که گاهی این اصرار راه به اغراق می‌برد و گاهی به تفاخر. برای مثال بخشی از مردم اصرار زیادی دارند که اثبات کنند اصالتا اهل تهران‌اند و به‌قولی 
«تهرانی اصیل»‌اند. تهرانی بودن و نبودن، فی‌نفسه مسئله مهمی نیست. به‌هرحال سال‌ها اقوامی در این منطقه زندگی می‌کرده‌اند که قاعدتا احتمال این‌که نوادگان‌شان این‌جا باشند کم نباید باشد. اما مسئله اصل و نسب و تبارشناسی ساکنان امروز تهران دو تاست: یکی این‌که آن اقوام بومی تهران توان این همه تزاید جمعیتی را در طول 200، 300‌سال نداشته‌اند و دیگر این‌که بر‌اساس سوابق تاریخی و اجتماعی که از این شهر در دست است، منطقا تهرانی بودن امتیازی برای کسی نباید باشد که بخواهد روی آن همه تمرکز و اصرار کند؛ مگر آن‌که کسی در موقعیت ضعف باشد و با اصرار بخواهد به همسایگان و همنشینانش بقبولاند موقعیتی که در آن قرار گرفته سفت و سخت و محکم است و چه‌بسا ریشه‌های تاریخی دارد.
از بحث اصلی دور نیفتیم. موضع تدافعی دیگر این طبقه بالادستی نوظهور تفاخر است که گاهی در رفتارهای اجتماعی، گاهی در جزئیاتی مثل شکل ماشین‌ها و خانه‌ها و... نمودی روشن و آشکار دارد. این ولعی که بخشی از مردم ما، به نوع خاصی از «تجمل‌گرایی» در زندگی امروز شهری از خود نشان می‌دهند، از همین جنس اصرار برای تثبیت موقعیت است. تجمل‌گرایی البته در همه دنیا وجود دارد و همیشه طبقه خاصی از مردم به‌دنبال تجملات هستند. معماری لوکس، دکوراسیون لوکس، ماشین لوکس و... همیشه مشتریان خودشان را داشته‌اند، اما موضوع اینجاست که «نه هر که سر بتراشد قلندری داند». مسئله این است که اصرار این طبقه نوظهور برای جبران عقب‌ماندگی‌شان از قافله، این طبقه را دچار مصادیق پیش‌پاافتاده تجمل‌گرایی و تفاخر می‌کند؛ مصادیقی که می‌توان در معماری برخی ساختمان‌ها در برخی محلات خاص بالاشهر تهران مثل الهیه، فرمانیه و... با آن‌ها مواجه شد. تراشیدن حجم بزرگ و مخوف سنگی یا استفاده از سبک‌های معماری قرون وسطا، آیا چیزی جز این برخورد شتاب‌زده و پیش‌پاافتاده با تجمل‌گرایی در معماری است؟ الان کدام ثروتمندی در اروپا یا امریکا یا هر کشور دیگری، خانه‌اش را در یک خیابان شش‌متری به سبک گوتیک آن هم با این برداشت مبتذل می‌سازد؟ کدام آدم مشهور و سوپراستاری جلوی ورودی آپارتمان خانه‌اش در نیویورک یا پاریس یا هر کجای دیگر، سرستون‌ها و مجسمه‌های چند تنی می‌گذارد؟ کدام آدم اصیلی است که این همه خانه پشت خانه می‌سازد و روی ویرانه‌های کوچه‌باغ‌ها و خانه‌باغ‌هایی که اصیل‌ترین نشانه‌های 150، 200سال یک شهر محسوب می‌شوند، آپارتمان‌های آن‌چنانی و این‌چنینی هوا می‌کند؟ 
به هر حال این‌ها واقعیت‌هایی است که گریزی از آن وجود ندارد. غالب کارفرماهای معماری ما از بخت خوش یا بدمان همین طبقه هستند، با چیزی شبیه همین دغدغه‌هایی که به آن‌ها اشاره شد. اما آیا این گزاره، دلیل قابل‌قبولی برای سلب مسئولیت معماری است؟ در همین محلات بالاشهری تهران خودمان، برخی معماران راه‌حل‌های ساده را انتخاب و دم‌دستی‌ترین خوراک‌ها را برای کارفرماهایشان فراهم کرده‌اند. اما تک‌وتوک نمونه‌های خوبی هم دیده می‌شود که معماران توانسته‌اند هوشمندانه خواسته‌های تجملاتی کارفرماهایشان را به‌گونه‌ای مدیریت کنند که هم معماری خوب کرده باشند و هم کارفرما را راضی کنند به آن چیزی که خواسته، رسیده و توانسته موقعیت خودش را با معماری خاص خانه‌اش به همسایگان و همنشینانش تثبیت کند. معماری اصولا برای همین است و کاری جز حل کردن مسئله‌های بی‌شمار برای رسیدن به یک فضای مناسب نیست و وقتی یک مسئله مهم، پیدا کردن پاسخ برای منویات خاص تفاخرآلود کارفرمایان است، هنر معمار چیزی جز این نیست که بهترین و بهینه‌ترین پاسخ ممکن را بیابد که تجربه‌های جسته‌و‌گریخته نشان داده، این کار شدنی است. 

  • manicure

    manicure

    • ۱۳۹۶/۰۱/۱۹ - ۱۶:۱۵:۴۴

    I am not certain the place you're getting your information, but good topic.

    I must spend a while learning more or understanding more. Thanks for wonderful info
    I used to be on the lookout for this information for my mission.

  • Joe

    Joe

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۳:۵۷:۰۳

    Heya superb website! Does running a blog similar to this
    require a lot of work? I have no expertise in computer programming
    however I was hoping to start my own blog in the near future.

    Anyways, if you have any recommendations or techniques
    for new blog owners please share. I understand this is off
    subject however I simply had to ask. Cheers!